درود :
الان که دارم این مطلب رو می نویسم صدفم عروسی الهه است ، نمی دونین چی کشیدیم تا به صدفم یاد بدیم حداقل دستاش رو تکون بده ( خودمم دست کمی ازش ندارم ...) اینقدر خندیدیم که حد نداشت
.... البته امیدوارم صادق ، صدفم رو پشیمون کرده باشه که نرقصه وگرنه دیگه آبرویی برای صدی من نمی مونه ، البته پریسا مطمئنا بلندش می کنه .. شوخیییییییدم : امیدوارم الان در حال رقص با مبینا باشه
، ..... ولی به هر حال با همه ی این ها مهم نیست چون : به مهلا جون خودش رفته.( اعتماد به نفسم رو عشقه ...) ...اون که حداقل یاد گرفت دستاش رو تکون بده ، من که همون رو هم یاد نگرفتم ....
الهی قربونش بشم ....زخییییییییییییییییلی دوسش دارم 2 نفره تو قلبم ....
ایشا........ خوش بگذره عشقم .......